آخرین ته مقاله ماهنامه امتداد به قلم رضا مصطفوی(سردبیر):
راز تعطیلی ماهنامه فرهنگ و ادبیات مقاومت (امتداد)
ما که رفتیم، اما بگذار کسانی که دم از یاد و نام حاج احمد میزنند، بمانند با خیالات خام خودشان و گمان کنند که به انتهای افق رسیدهاند و پرچم ظهور را نیز دیدهاند و ایستادهاند. اما نه، اینجا، انتهای آن افقی نیست که حاج احمد آن شب به آن بسیجی نشان داد؛ اینجا انتهای افق کسانی است که تا نوک بینی خود را بیشتر نمیبینند. مبارزه همچنان باقیست و کربلا همچنان جاری.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، شصت و چهارمین شماره از ماهنامه امتداد، پرمخاطبترین رسانه مکتوب در حوزه فرهنگ مقاومت، ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، در ??? صفحه تمام رنگی منتشر شد. این شماره آخرین نشریه امتداد است که توسط موسسه طلایه داران نور آفاق و به سردبیری رضا مصطفوی منتشر میشود. امتیاز این نشریه متعلق به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس است و از ابتدای تیرماه کلیه امور نشریه امتداد به ستاد مرکزی راهیان نور بهعنوان نماینده صاحب امتیاز واگذار شده است و تصمیم گیری درخصوص ادامه و نحوه انتشار آن با این ستاد خواهد بود.متن زیر دل نوشته سردبیر ماهنامه امتداد، جناب آقای رضا مصطفوی می باشد که در آخرین برگ این نشریه چاپ گردیده است:این شماره امتداد را با رمز و نام «امتداد» بستهایم؛ امتداد راه شهیدان، که همان امتداد خون شهدای کربلاست. حالا دیگر بعد از ششسال کار برای شهدا، زیر همین نام امتداد، شاید این نام، آنقدر متبرک شده باشد که بتوان آن را رمز عملیات کرد و با یاد آن گریست. «امتداد» برای ماها که ششسال با آن زندگی کردهایم، دیگر تنها یک واژه نیست که در جمله معنا یابد؛ بلکه خود واژهای است به وسعت یک تاریخ؛ تاریخی از کربلای حسینی تا کربلای خمینی. دل کندن از این نام برای ماها که سالها با آن، بر سر سفرة شهدا میهمان بودهایم، کمتر از جان کندن نیست و خوب میدانیم که برای بسیاری از مخاطبانش، نیز همینگونه است. امتداد، امروز یک تفکر است؛ نوعی تفکر با شهدا بودن، برای شهدا زیستن و برای شهدا به پیش رفتن؛ حتی اگر این واژه، نامی برای هیچ مجلهای نباشد... بگذریم. برویم سر اصل مطلب در یک جمله: ما بروبچههایی که با امتداد و قهرمانان داخل صفحات مجلههای مکتوب و صوتی و پیامکیاش زندگی میکردیم و چگونگی قهر و آشتی را با دنیا و پدیدههایش میآموختیم، رفتیم! به همین سادگی... اما شاید بروبچههای جدیدی بیایند به جای ما و امتداد را ادامه دهند. امیدوارم امتداد با این سابقة فرهنگیاش و منش ساده و بیتکلفش، و با مخاطبان ارزشمندش، هرگز به بایگانی نشریات دفاع مقدس نپیوندد و با رفتن ما، خدمتگزاران بهتر و شایستهتری این مسیر پرشکوه را بهتر و پربارتر ادامه دهند. حالا که بودجههای فرهنگی دست کسانی افتاده است که این روزها با عنوان «جریان انحرافی» میشناسیمشان، بگذار چیزی نصیب امتداد نشود از کانال این جریان. و بگذار فرهنگی که برای شهدا مینوشت و میسرود، پاکیزه بماند و دستنخورده. بگذار بچههایی که با کشوقوسهای مالی در دو سه سال اخیر(همزمان با ورود این جریان)، کمرشان زیر بار فشارها خم نشد، همچنان در محضر شهدا استوار بمانند و افتخار کنند که برای از شهدا نوشتن، دستشان به سمت اینها که از امام زمان(عج) دم میزند و نه امام زمانی میشناسد و نه شهدایی که فدایی نام و یاد و نایب او شدند، دراز نشد. ما که رفتیم، اما بگذار کسانی که دم از یاد و نام حاج احمد میزنند، بمانند با خیالات خام خودشان و گمان کنند که به انتهای افق رسیدهاند و پرچم ظهور را نیز دیدهاند و ایستادهاند. اما نه، اینجا، انتهای آن افقی نیست که حاج احمد آن شب به آن بسیجی نشان داد؛ اینجا انتهای افق کسانی است که تا نوک بینی خود را بیشتر نمیبینند. مبارزه همچنان باقیست و کربلا همچنان جاری. تنها عرصة این میدان عوض شده است و تا رسیدن به هدف نهایی آرمانهای روحالله(ره)، از جهاد و کوششِ خودجوش فروگذار نخواهیم کرد. یادمان نخواهد رفت که پرخاطرهترین روزهای امتدادی ما، دیدار با مولایمان در سال گذشته بود که به نیابت از تکتک خوانندههای خوب امتداد، توفیق زیارت قسمتمان شد. جایتان خالی بود وقتی مولایمان با همان صلابت همیشگیاش، ما را «افسر جوان جنگ نرم» خواند و «حرکتهای خودجوش«مان را ستود. و چقدر سخت است باور اینکه تنها چند ماه پس از این دیدار، جادة پشتیبانی از این خاکریز جنگ نرم، خراب شد و نخست «امتداد گویا» و «سامانة بیسیمچی» از کار افتاد و ماندیم در این کانال کمیل و محاصرهای که باید میشکست و شکست و نشکست و شکست و نشکست و... اعتراضها و فریادهایتان را شنیدیم و جز سکوت پاسخی برای آن نداشتیم. در برابر محبتهایتان دستمان خالی است و چشمانمان هنوز نیازمند نگاههای خریدارانهتان به نوشتههای دوستانی است که واقعا مخلصانه قلم میزنند و انگیزهای ندارند جز رضایت شهدا و امام شهدا و مولایشان سیدعلی. باید سپاسگزار باشیم از مسئولانی که در این مدت، توفیق برای شهدا نوشتن را برایمان رقم زدند و جدّا خالصانه از اعطای امکانات دریغ نورزیدند؛ از سردار سیدمحمد باقرزاده، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس؛ حاجحسین یکتا و بعدتر جواد تاجیک که دبیری ستاد مرکزی راهیان نور را عهدهدار است؛ سردار خادمی که همین روزهای نیمة خرداد، به امام شهدا و رفقای شهیدش پیوست؛ و دوستان و نویسندگانی که از ابتدای راه امتداد، همراهیمان کردند؛ و در نهایت خوانندگان عزیز و بینظیری که مشوق ما بودند در قلم زدن و قدم زدن با شهدای دیروز و امروز. غلطها و اشتباهات تایپی و محتواییمان را بر ما ببخشید. بگذارید به حساب دستتنها بودنمان و شتابمان برای زودتر رساندن مجله به دستها و چشمهای تشنهتان. مدتی هم کاغذهای امتداد زرق و برق گرفته بود، که باب میل قریب به اتفاق شما نبود؛ اما باور کنید تنها صفحات مجله بود که به زرق و رنگ آغشته شد، خودمان هنوز خاکی هستیم و اگر اقتضای زمانه نبود، لباسهای خاکی یادگاری بچههای جبهه را هرگز از تن به در نمیکردیم. تا دیدار بعد ـ یا حسین کلیة ابزارهای ارتباطی فعلی، از قبیل تلفنها، سامانة پیامک، صندوق پستی و پایگاه اینترنتی، کماکان در خدمت فرهنگ جهاد و شهادت خواهد بود. اما برای پیگیری امور نشریة امتداد، شمارهها و سامانههای جدید اعلام خواهد شد.