برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید


کد گالری

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینْ مردانگی، نگهداشتِ دوستی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
امام زمان ، پیامبر ، حاج طالبی ، حاج محمد طالبی ، حسین ، رحیم مشایی ، کرمانشاه ، مناظره رسایی و جوانفکر ، موشک ، اربعین ، رئیس جمهور ، رازدلتنگی غروب جمعه ، استان البرز ، استانداری البرز ، همت مضاعف ، هیئت رزمندگان اسلام شمال کرمانشاه ، هیئت رزمندگان اسلام کرمانشاه ، هیئت رزمندگان شمال کرمانشاه ، ویزا ، یزدان دستمزد ، کوفه ، لانچر ، مجله امتداد-اولین ماهنامه فرهنگ و پایداری- تعطیلی ماهنامه امتداد ، محسن عگسری ، محمد ، مدال فتح ، مراسم فاطمیه در کرمانشاه ، مرد ، مسجدالنبی طاقبستان ، مسجدالنبی طالقبستان ، مسجدانبی طاقبستان کرمانشاه ، معروف=سیمان سامان ، رزمندگان غرب کشور ، روز شماریک تروریست ، زلزله ، زیارت حضرت عباس ، سار ، سالی با شهدا ، سردار شهید اسمعلی فرهنگیان ، سردار طالبی ، سلام رهبرعزیزم-سیدعلی خامنه ای-سفرمقام معظم رهبری به کرمانشاه-شه ، سلامتی هر چی ، سوختن حمید خسروی ، سید احمد دارستانی ، سیم خاردار ، سینه چاک ، شب قدر-خدا-سوره زمر ، شهادت ، شهادت-شهید-شهوت شهادت-بسیجی-جنازه-سالنامه یادیاران-سید-پلاک-شهید ، شهدا ، شهدای ایران ، شهید علی محمد ، شهید فهمیده ، شهیدان گمنام ، شهیدای افغانی ، صمیم قلب ، طلب شهادت-پیامبرخدا-شهیدان-مکنزلت شهیدان-شهادت از دیگاه خداوند-ص ، عاشورا ، عبدالمالک ریگی ، عربیان ، عشق یعنی سوختن ، علی ، عملیات بیت المقدس-خرمشهر-آزادسازی خرمشهر- ، عملیات-خاطره-نجف زاده-کتاب قمقمه های خالی-جبهه ، عناصر تبلیغات ، عید نوروز ، غروب ، فاطمه ، فرمانده دفاع مقدس ، فرمانده قلبها ، فکه ، قافله سالارگردان حمزه-حاج محمد طالبی-ببرکوهستان-تیپ نبی اکرم(ص)- ، قلب-عشق-انسان -عشق میان دو انشان-قلب شکسته-تنهایی- عشق زیبا- قلب ، قمربنی هاشم-زیارت حضرت عباس-هیئت-صاحب هیئت- به کسی سپرده شده ایم ، کار زینبی ، کار مضاعف ، کارحسینی ، کربلا ، حضرت عباس ، حمید خسروی ، خاطرات شهدا ، خانه ویران ، خانواده شهیدان فهمیده ، خدا ، دستگیری ، دعا ، دلتنگ دوست ، دوکوهه ، دیدار با خانواده شهدا ، حاج محمدطالبی ، حال و هوای غریب ، حس غریب جمعه ها ، آدم ، آذرخش ، آغاز امامت وولایت مهدی ، آغوش خانواده ، آغوشی که زلزله را تکان داد ، تبلیغات سیاسی ، تبوک ، تنهاترین تن ها ، توهین به پیامبر ، تیپ نبی اکرم ، تیپ نبی اکرم(ص) ، جاح محمد طالبی ، جبهه های جنوب ، جمعه ، جنایت ، جندا... ، جنگ ، انتظار ، اولین موشک ایران ، ایام فاطمیه در کرمانشاه ، ایام فاطمیه کرمانشاه ، باختران ، ببرکوهستان ، بسلامتی رفیق ، بعد از شهدا چه کردیم ، بهشت-جهنم-خدا-روحانی-بهشت و جهنم.شکل ، پرتاب ، پرتاپ ، پروپاگاندا ، پیام سال نو رهبر ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :73
بازدید دیروز :23
کل بازدید :225469
تعداد کل یاداشته ها : 64
103/9/14
1:2 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حمید خسروی[56]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

با سلام خدمت تمامی دوستان عزیزم؛

عذر خواهی مرا بدلیل  اینکه مدتی را  در خدمتتان نبودم بپذیرید. 

بالاخره پس از مدتی تلاش سایت کبریا راه اندازی شد

از این پس هم از طریق کبریا و هم از طریق همین جبهه اینترنتی تنهاترین تن ها در خدمتتان خواهیم بود.

منتظر حضور گرمتان هستیم.

 http://kebriya.ooq.ir/


90/7/25::: 10:52 ص
نظر()
  
  

راز غمِ غروب جمعه ها!؟

خیلی دلتنگم...

شاید شما هم موافق باشید که بسیاری از مردم ایران در غروب روزهای جمعه حال وهوای دیگری دارند. حالتهای چون: دل گرفتگی، غمگینی، بهت زدگی، بی حالی، درون گرایی، سکوت با معنی، انتظار،شوری نهفته، حُزنی مه آلود، حسی غریب، قلبی چنگ زده، بی احساسی یا شعفی رمزآلود و یا ...

به هر حال، هر چه هست با دیگر روزها تفاوت معنی داری دارد. هر کدام از ما نیز به تناوب، حالتهایی را احساس کرده و تجربه هایی توام با تلخی یا شیرینی با آن داشته ایم مخصوصاً وقتی که کسانی  رو  که خیلی هم دوستشان داشته باشی و از تو دورباشند دیگه بدتر...خلاصه  حرفهای زیادی هم زده شده است!

عده ای هم حس خاصی ندارند و برخی حتی شادتر!

براستی راز این "حسِ غریبِ غروبِ جمعه ها" چیست؟

به یاد داداش حسین...

یه بزرگواری  میگفت  یکی از بزرگترین نعمتها اینه که کسانی رو داشته باشی که از صمیم قلب برات دعا کنن

به یاد داداش حسین....

  نمیدونم برای من تعداد کسانی که از صمیم قلب دعا می کنن، چند نفرن!!؟؟

نمایشگاه شهدای گمنام-پارک کوهستان88
یه عمر با دل شکسته دعا کردیم، مستجاب نشد:
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
       شکسته قلبم ای جانا، به عهد خود وفا کن


90/7/15::: 6:39 ع
نظر()
  

رهبر عزیزم، سلام

فرمانده من سید علی خامنه ای

سلامی به گرمی خورشید عالمتاب و به سبزی دشت های وطنم! آقاجان، آرزوی دیدنت و بهره گیری از کلام شیرینت ذهنم را به خود مشغول کرده و قلبم را به تکاپو وا داشته است.

رهبرم، تو را به اندازه ی هر چه مهربانی و صفاست دوست دارم و به حقانیت آنچه می گویید ایمان دارم.

رهبرم، لبخندت شادی آور و کلامت روح زندگی است.

 مولاجان، من از جان و دل آماده ام تا در راه حق، به اذن شما جان نثاری کنم و پاسدار مرزهای سبز میهنم باشم.

دعای خیرت را در حق این حقیر ارزانی دار و از خداوند کریم و مهربان هدایت و متقی شدن ما جوانان را بطلب. به امید روزی که شاهد لبخند مهربانت از نزدیک باشم.

خاک قدوم مبارکت را به شهر و دیار پهلوانان و شهیدان غریب و مظلوم غرب کشور "کرمانشاه "طوطیای چشم ما باشد.


90/7/12::: 12:30 ص
نظر()
  

سلام بر همه دوستان خوبم؛ راستش سه چهار روزیه که حالم خیلی گرفته ؛ میدونید چرا؟ چون یکی از بهترین دوستام به خاطر شرایط شغلی اش ما رو تنها گذاشت و رفت . اصلا نمیتونم براتون بگم که اون حالت و بغضی که لحظه خداحافظی تو گلومو گرفت و بارها و بارها نیز ترکید ولی هنوز که هنوزه توی گلوم که نه ! بلکه تمام قلبم رو احاطه کرده چطوری بود ... نمیدونم باید چکار کنم؟نمیدونم...

 به همین خاطر این پست با پست های قبلی که گذاشتم فرق میکنه؛حتما بخونید و نظر هم بدید.

تنها ترین تن ها

زیــبــاتــریــن قــلــب

 مرد جوانی وسط شهری ایستاده بود و ادعا می­کردکه زیباترین قلب را در آن شهر دارد. جمعیت زیادی گرد آمدند قلب او کاملاً سالم بود و هیچ خدشه­ای بر آن وارد نشده بود پس همه تصدیق کردند که قلب او به راستی زیباترین قلبی است که تاکنون دیده­اند مرد جوان در کمال افتخار با صدائی بلندتر به تعریف از قلب خود پرداخت

ناگهان پیرمردی جلوی جمعیت آمد و گفت:

اما قلب تو به زیبائی قلب من نیست مرد جوان و بقیه جمعیت به قلب پیرمرد نگاه کردند او با قدرت تمام می­تپید اما پر از زخم بود قسمت­هائی از قلب او برداشته شده بود و تکه­هائی جایگزین آن­ها شده بود اما آن­ها به درستی جاهای خالی را پرنکرده بودند و گوشه­هائی دندانه دندانه در قلب او دیده می­شد در بعضی نقاط شیارهای عمیقی وجود داشت که هیچ تکه­ای آن­ها را پرنکرده بود مردم با نگاهی خیره به او می­نگریستند و با خود فکر می­کردند این پیرمرد چطور ادعا می­کند که قلب زیباتری دارد!؟

مرد جوان به قلب پیرمرد اشاره کرد و با خنده گفت:

  تو حتماً شوخی می­کنی قلبت را با قلب من مقایسه کن قلب تو تنها مشتی زخم و خراش و بریدگی است!

پیرمرد گفت:

 درست است قلب تو سالم به نظر می­رسد اما من هرگز قلبم را با قلب تو عوض نمی­کنم می­دانی هر کدام از این زخم­ها نشانگر انسانی است که من عشقم را به او داده­ام من بخشی از قلبم را جدا کرده­ام و به او بخشیده­ام گاهی او هم بخشی از قلب خود را به من داده که به جای آن تکه بخشیده شده قرار داده­ام اما چون این تکه­ها مثل هم نبوده­اند گوشه­هائی دندانه دندانه در قلبم دارم که برایم عزیزند چرا که

*یادآور عشق میان دو انسان هستند*

بعضی وقت­ها بخشی از قلبم را به کسانی بخشیده­ام اما آن­ها چیزی از قلب خود را به من نداده­اند  این­ همه شیارهای عمیق را با تکه هایی که من در انتظارش بوده­ام پرکنند

حالا می­بینی که زیبائی واقعی چیست؟

 مرد جوان بی هیچ سخنی ایستاد در حالی که اشک از گونه­هایش سرازیر بود به سمت پیرمرد رفت از قلب جوان و سالم خود تکه­ای بیرون آورد و با دست­های لرزان به پیرمرد تقدیم کرد پیرمرد آن را گرفت و در قلبش جای داد و بخشی از قلب پیر و زخمی خود را به جای زخم قلب مرد جوان گذاشت!!!

مرد جوان به قلبش نگاه کرد دیگر سالم نبود اما از همیشه زیباتر بود عشق از قلب پیرمرد به قلب او نفوذ کرده بود!!!

 

 


90/7/8::: 10:33 ص
نظر()