دستهایم تهی، قلبم تهی، گامهایم بی صدا...
و دهانم خالی از کلمات...
و این راه که نه آغاز دارد و نه پایان...!
و این سرم که پر است از صدای آمدن تو و خوابهایم که پر است از رویای آمدن تو
و شبهایم به امید طلوع تو به صبح می رسند.
السلام علیک حین تصبح و تمسی...
در کدام صبح، از کدام افق سر خواهی زد؟
که من تمام جهت های هستی ام را پاره پاره کرده ام...
که من از تمام کوچه های زندگی ام، که به بن بست می رسند، گریخته ام
و به موج صدای تو آویخته ام، که نمی دانم از کدام سو به قلب محزونم پاسخ می دهد!
من تمام تکه پاره های زندگی ام را به روزهای بی انتها که در برابرم می آیند و می روند، وصله کرده ام!
این پاره پاره عمری است که به انتظار تو چونان آونگی از صبحی به شبی، از شبی به صبحی،
بی قرارانه می آید، می رود، می آید، می رود...
بیا ! بیا که هنگام آمدن توست. همگان آمدند، رفتند. آمدند، نماندند. آمدند، بازگشتند.
تو بیا ! هنگام آخرین آمدن است. هنگام آمدن و ماندن! آمدن تو... و ماندن تو...!
یا عین الله فی الخلقه...!
وقت چیدن چشمهای انتظار از قفل درهاست. درهای بسته را باز کن،
و قدم بر چشمهای ما بگذار!
روز شمار یک تروریست
عبدالمالک ریگی ؛ از جنایت تا دستگیری
بامداد امروز یه اس ام اس برام اومد که خبر دستگیری عبدالمالک ریگی را توسط سربازان گمنام امام زمان(عج)را اعلام کرد،اولش فکر کردم که از همین بپام های شایعاتی روز باشه ولی وقتی به اسم فرد ارسال کننداش نگاه کردم؛مطمئن شدم که حقیقت دارد.هیچ یپام اس ام اسی اینقدر مرا با چشمان خواب آلود خوشحال نکرد.بله حقیقت داشت.
بی گمان ، این اقدام موفقیت آمیز ماموران اطلاعاتی کشورمان ، نه تنها مهلک ترین ضربه را به گروه تروریستی ریگی وارد کرده ، بلکه یک قدرت نمایی سیاسی و امنیتی در برابر سعودی هایی بود که ترجیح می دادند با برگ برنده ریگی با ایران مواجهه کنند.